افسردگی

افسردگی بالینی با نام‌های بسیاری مانند ناراحتی، افسردگی زیستی یا بالینی و حمله افسردگی ماژور شناخته می‌شود. درهر حال تمام این نام‌ها به یک ویژگی اشاره دارند: احساس ناراحتی و افسردگی‌ای که هفته‌ها یا ماه‌ها ادامه دارد و فقط یک ناراحتی زودگذر یک یا دو روزه نیست. این احساس ناراحتی عموماً با احساس ناامیدی، انرژی نداشتن، احساس از پا درآمدن زیر بار زندگی و لذت نبردن از فعالیت‌های محبوب گذشته همراه است.

علائم افسردگی به شکل‌های متفاوتی بروز می‌یابد و تجربیات هیچ دو بیمار افسرده‌ای دقیقاً مانند هم نیست. ممکن است بیمار دچار اختلال افسردگی به نظر دیگران ناراحت نرسد و اطرافیانش از این موضوع شکایت داشته باشند که او اصلاً “از جایش تکان نمی‌خورد” و هیچ انگیزه‌ای برای انجام دادن هیچ کاری ندارد. حتی کارهای ساده‌ای مانند لباس پوشیدن یا سر وقت غذا خوردن به موانع بزرگی در زندگی روزمره بیمار افسرده تبدیل می‌شود. اطرافیان فرد افسرده، از قبیل دوستان و اعضای خانواده‌اش نیز متوجه این تغییرات می‌شوند و اغلب آنها می‌خواهند به بیمار کمک کنند، اما نمی‌دانند که چطور این کار را انجام بدهند.

علائم افسردگی

افسردگی بالینی با ناراحتی معمولی تفاوت دارد، احساس ناراحتی موقتی که پس از شکست عشقی، از دست دادن یکی از عزیزان یا اخراج شدن از کار احساس می‌کنیم، افسردگی نیست. افسردگی انرژی فرد را تحلیل می‌برد، پس از یک یا دو روز از بین نمی‌رود، هفته‌ها ادامه دارد و فعالیت شغلی یا تحصیلی، روابط  بیمار با دیگران و توانایی‌اش برای لذت بردن از زندگی را مختل می‌کند. برخی بیماران افسرده احساس می‌کنند که کاملاً ناامید و درمانده‌اند، گویی حفره بزرگی در وجودشان ایجاد شده است و در پوچی مطلق فرو رفته‌اند. بر اساس گزارش انجمن روانپزشکی امریکا هر ساله ۷ درصد از امریکایی‌ها مبتلا به افسردگی تشخیص داده می‌شوند و درصد شیوع افسردگی در خانم‌ها دو تا سه برابر بیشتر از آقایان است.

بیماران افسرده بسیاری از نشانه‌های زیر را تقریباً هر روز به مدت دو یا چند هفته تجربه می‌کنند:[قطب‌نمای درمان افسردگی، افسرده شدم چه کار کنم؟، نشر در تاریخ ۲۹ اردیبهشت سال ۱۳۹۸، رادیو عشق]

  • احساس مداوم تنهایی یا ناراحتی
  • انرژی نداشتن
  • ناامیدی
  • اختلالات خواب: خواب بیش از اندازه یا بسیار کم
  • اختلالات مربوط به غذا خوردن: پرخوری یا کم‌خوری بیش از اندازه
  • مشکل در تمرکز یا توجه
  • بی‌علاقگی به فعالیت‌های مفرح یا معاشرت با دیگران
  • احساس گناه یا بی‌ارزشی
  • فکر کردن به مرگ یا خودکشی

البته اکثر بیماران افسرده تمام علائم فوق را تجربه نمی‌کنند و شدت علائم در تمام بیماران یکسان نیست.

علل افسردگی و تشخیص آن

افسردگی محدودیت سنی، جنسیتی، نژادی و شغلی ندارد و هر فردی متاهل یا مجرد، فقیر یا غنی ممکن است به افسردگی مبتلا شود. افسردگی در هر سنی، از جمله کودکی و نوجوانی ممکن است پیش بیاید، البته افسردگی در نوجوانان و کودکان گاهی اوقات بیش از آن که به صورت ناراحتی بروز یابد، بیشتر به صورت تحریک‌پذیری مشاهده می‌شود.

علل ابتلا به افسردگی نیز مانند اکثر اختلال‌های روانی هنوز کاملاً شناخته نشده است. بااین حال به نظر می‌رسد که ترکیبی از عامل‌های مختلف مانند ژنتیک، آرایش نوروبیولوژیک، باکتری‌های دستگاه گوارش، سابقه خانوادگی، عامل‌های شخصیتی و روانی، محیط و عامل‌های اجتماعی دوران رشد در ابتلا به افسردگی نقش داشته باشد.

متخصصین سلامت روان، شامل روانشناس، روانپزشک و مددکار اجتماعی بالینی، از توانایی و ابزار لازم برای تشخیص قابل اعتماد افسردگی برخوردار هستند. هرچند پزشک عمومی و پزشک خانواده نیز می‌تواند تشخیص اولیه افسردگی را انجام بدهد، اما لازم است معاینات تکمیلی و درمان توسط متخصص سلامت روان انجام شود تا بهترین نتیجه ممکن از درمان به دست بیاید.

درمان افسردگی

خوشبختانه بر اساس گزارش انجمن اضطراب و افسردگی آمریکا (Anxiety and Depression Association of America (ADAA)) افسردگی بالینی را می‌توان با بهره‌گیری از مشاوره و روان‌درمانی هدف‌محور و داروهای ضدافسردگی مدرن به درمان کرد.

“Medication alone and psychotherapy (cognitive-behavioral therapy, interpersonal therapy) alone can relieve depressive symptoms”

ترکیبی از مشاوره و درمان دارویی بهترین نتیجه را برای اکثر بیماران به دست می‌دهد و معمولاً هم درمان ترکیبی توصیه می‌شود. تاثیرگذاری رویکردهای روان‌درمانی از قبیل رفتاردرمانی شناختی (CBT)، روان‌درمانی میان‌فردی و روان‌درمانی روان‌پویشی در درمان افسردگی به لحاظ علمی اثبات شده است.

روان درمانی یکی از موثرترین روش‌ها برای درمان انواع افسردگی است، عوارض جانبی آن انگشت‌شمار است و تحت پوشش تمام بیمه‌ها قرار دارد.

بسیاری از بیماران دچار افسردگی خفیف درمان را با راهبردهای خودیاری و حمایت عاطفی شروع می‌کنند. داروهای گیاهی متداولی مانند کاوا و مخمر سنت جان وجود دارند که بر اساس پژوهش‌های انجام شده به درمان افسردگی کمک می‌کنند. تاثیر مثبت ورزش و تغذیه سالم را نیز نباید در رفع علائم افسردگی خفیف تا متوسط دست‌کم بگیریم. ورزش منظمی که به تدریج زمان و سختی آن افزایش داده شود، از جمله مولفه‌های کارآمدی است که برای درمان شدت‌های مختلف افسردگی توصیه می‌شود.

اگر روان درمانی و داروهای ضدافسردگی موثر نباشد، متخصصین روش‌های درمانی دیگری را امتحان می‌کنند. معمولاً در ابتدا داروهای دیگری در کنار داروهای ضدافسردگی تجویز می‌شود. چنانچه افسردگی جدی‌تر باشد یا افسردگی بیمار در برابر دارو مقاومت نشان بدهد، روش‌های دیگری مانند الکتروشوک درمانی (ECT ) یا تحریک مغناطیسی فراجمجمه‌ای (rTMS) امتحان می‌شود. به نظر می‌آید اینفیوژن کتامین نیز روش موثری برای درمان افسردگی باشد، اما این درمان تحت پوشش بیمه قرار ندارد و عوارض درازمدت آن نیز مشخص نیست.

هر چقدر هم که بیمار امروز افسرده و ناامید باشد، مسلماً با بهره‌گیری از درمان می‌تواند بهبود یابد و باید هم تحت درمان قرار بگیرد. رمز موفقیت درمان این است که بیمار، خود تایید کند که مشکلی وجود دارد، درصدد درمان بربیاید و طرح درمانی را که با آن موافقت کرده است، به دقت و با پشتکار دنبال کند. البته رعایت این شروط برای بیمار افسرده دشوارتر از چیزی است که به نظر می‌رسد و متخصص در زمان شروع درمان باید صبر پیشه کند.

مدیریت افسردگی و زندگی با افسردگی

بسیاری از بیماران افسرده‌ای که با احساس پوچی و تنهایی دست و پنجه نرم می‌کنند، حتی بیدار شدن از خواب و پایین آمدن از تخت‌خواب برایشان دشوار است. کارهای روزمره‌ای، مانند استحمام، غذا خوردن یا رفتن به محل تحصیل یا کار که اکثر ما آنها را بدون توجه انجام می‌دهیم، برای افرادی که در گرداب افسردگی فرورفته است، موانعی تسخیرناپذیر به نظر می‌رسد.

نکته کلیدی در خصوص زندگی با افسردگی این است که مطمئن شوید درمان مناسب را دریافت می‌کنید و نقش فعالی در طرح درمان خود دارید ـ معمولاً ترکیبی از درمان دارویی و روان درمانی برای اکثر بیماران  به کار برده می‌شود. درمان افسردگی به تلاش فراوان و پشتکار نیاز دارد، اما قابل انجام است. ایجاد و تثبیت برنامه‌های جدید سالم‌تر از جمله اقدامات مهمی است که بسیاری از بیماران باید برای مدیریت این عارضه انجام بدهند. دریافت حمایت عاطفی مداوم، برای مثال از طریق گروه‌های پشتیبانی اینترنتی می‌تواند بسیار مفید باشد.

کمک کردن به بیمار افسرده

وقتی یکی از دوستان یا اعضای خانواده‌مان را ناراحت و پریشان می‌بینیم، اکثر ما دست کمک به سمتش دراز می‌کنیم و سعی می‌کنیم باری از دوشش برداریم تا حالش بهتر شود. اما وقتی پای افسردگی به میان می‎آید، ساکت می‌مانیم، چون نگران قضاوت دیگران و بدنامی ناشی از تشخیص افسردگی هستیم. افسردگی مشکلی نیست که از آن خجالت بکشید و هیچ اشکالی ندارد به بیماری که با چالش‌های مختلفی در زندگی روزمره دست و پنجه نرم می‌کند، کمک کنید.

نظر خود را بیان کنید