رایج ترین لغات و عبارات انگلیسی در زمینه پزشکی و سلامت

رپورتاژ آگهی: پرکاربرد ترین لغات و عبارات انگلیسی مورد نیاز هنگام مراجعه به پزشک

از اینکه مقاله ما را با عنوان پرکاربرد ترین لغات و عبارات مورد نیاز هنگام مراجعه به پزشک برای یادگیری تمامی عبارتهای ضروری زبان انگلیسی در هنگام مراجعه به پزشک و دکتر متخصص انتخاب کرده اید سپاسگزاریم.

ممکن است شما به خارج از کشور مهاجرت کرده اید یا برای زمان کوتاهی مسافر هستید. دردی در بدنتان پیش آمده اما نمی دانید چطور منظورتان را به پزشک برسانید. نگران نباشید چرا که ما هر انچه را که نیاز دارید با دکتر به زبان انگلیسی در میان بگذارید در این مقاله گرداوری کرده ایم. سرزمین زبان را به تمامی کسانیکه می خواهند انگلیسی را به صورت جدی یاد بگیرند معرفی کنید.

لغات و عبارات مورد نیاز هنگام مراجعه به پزشک
لغات و عبارات مورد نیاز هنگام مراجعه به پزشک
  1. لغات و عبارات مربوط به سلامتی و بیماری.
  2. اصطلاحات مربوط به بیماری.
  3. بیماری های رایج به زبان انگلیسی.
  4. ابزار و تجهیزات پزشکی.
  5. فهرست پزشکان متخصصان.
  6. چگونه با یک پزشک صحبت کنیم؟
  7. سوالات و پاسخ های رایج پزشک و بیمار.
  8. علائم بیماری ها.
  9. در دندان پزشکی.
  10. در داروخانه.

۱-لغات مربوط به سلامتی و بیماری:

لغات و عبارات مربوط به سلامتی و بیماری
لغات و عبارات مربوط به سلامتی و بیماری
  • Pain (درد):

درد احساسی است که هنگام صدمه دیدن یا بیماری در بدن آن را احساس می کنید.

Suddenly she felt a sharp pain in her neck, shoulder, waist, arm, leg, stomach.

ناگهان در ناحیه ی گردن, شانه , کمر و بازو درد شدیدی را احساس کردم.

Take an aspirin to relieve the pain.

برای تسکین درد یک قرص مسکن بخورید.

  • Ache (درد):

I can’t sleep because my head aches too bad.

نمی توانم بخوابم سرم به شدت درد می کند.

I have a terrible headache, backache, stomach-ache.

سردرد, کمر درد و شکم درد وحشتناکی دارم.

 

  • Ill (بیمار, مریض):

رنج بردن از یک بیماری و احساس خوبی نداشتن.

My elder sister is seriously ill in St John’s hospital.

خواهر بزرگم به شدت بیمار است و در بیمارستان “سینت جان” بستری است.

The children started to feel ill an hour after the meal.

بچه ها یک ساعت بعد از خوردن غذا مریض شدند.

  • Sick: (بیمار, مریض)

بیمار جسمی یا روحی, حالت تهوع.

I feel very sick, I don’t think I can work today.

خیلی حالم بد است , فکر نکنم بتونم امروز کار کنم.

Be careful with the cake, too much of it can make you sick.

مواظب باش اگر بیش از اندازه کیک بخوری ممکن است مریض شوی.

  • sore: (دردناک)

دردناک و اغلب متورم به دلیل وجود عفونت یا ماهیچه ای که بیش از حد از آن استفاده شده است.

I have a sore throat, I mustn’t take that cold drink.

گلو درد دارم , نباید آب سرد می خوردم.

She says her stomach is still sore after the operation.

او می گوید معده اش هنوز هم بعد عمل دردناک است.

His feet were sore after the bicycle trip.

پاهایشی بعد از دوچرخه سواری درد داشتند.

  • Disease: (بیمار)

از نظر روحی یا جسمی بیمار بودن.

Our secretary missed a lot of work through illness last month.

ماه گذشته منشی ما به دلیل بیماری کارهای زیادی را از دست داد.

Flu can be a serious illness if you aren’t careful enough.

اگر به اندازه ی کافی مراقب نباشید, آنفولانزا بیماری خطرناکی برای شماست.

  • disease: (بیماری مسری)

مریضی جدی که اغلب به دلیل عفونت است.

Peter’s uncle suffers from a rare blood disease.

پدر پیتر از یک بیماری نادر خونی رنج می برد.

A fatty diet increases the risk of heart disease.

یک رژیم غذایی پرچرب خطر بیماری قلبی را افزایش می دهد.

The government is planning further health measures to prevent the spread of disease.

دولت در حال برنامه ریزی برنامه های سلامت بیشتر به منظور پیشگیری ازگسترش بیماری هاست.

  • Heal: (بهبود یافتن)

سلامتی خود را دوباره به دست آوردن, کسی را خوشحال کردن.

As I see it will take a long time for your wounds to heal.

تا جایی که می دانم زمان زیادی طول می کشد تا زخم هایت بهبود پیدا کند.

This ointment will help to heal your scratches.

این پماد به شما کمک می کند تا خارش هایتان بهبود پیدا کنند.

The tea you made really healed me.

چایی که دم کردی واقعا حالم را جا آورد.

  • Cure: (درمان کردن)

سلامتی شخصی را برگرداندن , درمان یک بیماری.

He was seriously ill for a long time, but the doctor cured him at last.

او واقعا مدت طولانی بیمار بود اما بالاخره پزشک او را درمان کرد.

Scarlet fever is a serious illness, but it can be cured fairly fast.

مخملک یک بیماری جدی است , اما می توان آن را در درمان کرد.

  • Cure: (معالجه)

دارو یا مراقبت پزشکی که موجب درمان بیماری می شود, عمل درمان یا فرآیند درمان.

There is no known cure for this illness but the it can be treated.

هیچ درمان شناخته شده ای برای این بیماری وجود ندارد اما می توان آن را درمان کرد.

I’m afraid you must be taken to hospital for the cure.

می ترسم مجبور شوم برای معالجه به بیمارستان مراجعه کنم.

  • Treat: (درمان کردن)

مراقبت ها و تجویز های پزشکی, سر و کار داشتن با چیزی یا کسی.

was treated for flu, but later I was diagnosed with pneumonia.

من به دلیل ابتلا به بیماری انفولانزا مداوا شدم ,اما بعدا مشخص شد که به ذات الریه مبتلا هستم.

This illness is usually treated with antibiotics and a strict diet..

این بیماری معمولا با رژیم غذایی و آنتی بیوتیک قابل درمان است.

  • Treatment: (درمان,مداوا)

روش یا فرآیند درمان یک بیماری یا زخم, عمل سرو کار داشتن با کسی یا چیزی.

Doctors apply various treatments for this illness.

پزشکان درمان های متعددی برای این بیماری به کار برده اند.

My sister goes to a wellness centre to receive beauty treatments.

خواهرم برای درمان های زیبایی به یک مرکز سلامت مراجعه می کند.

  • Diagnosis: (تشخیص دادن)

مشخص کردن یک بیماری یا دلیل آن.

The blood test is used to diagnose all kinds of diseases.

برای تشخیص تمامی بیماری ها از آزمایش خون استفاده می شود.

She was diagnosed (as) (a) diabetic in her early childhood.

او در اوایل دوران کودکی به عنوان یک بیمار دیابتی تشخیص داده شد.

  • Diagnosis:( تشخیص)

شرح حال پزشکی یا وضعیت سلامتی یک بیمار.

The doctors didn’t share every detail of the diagnosis with the patient’s family.

پزشکان تمامی جزئیات تشخیص را با خانواده ی بیمار در میان نگذاشتند.

We had to wait a lot for the exact diagnosis after the examination.

لازم است بعد از آزمایش زمان طولانی منتظر تشخیص پزشک باشیم.

  • Injury: (صدمه)

آسیب وارد شده به بدن برای مثال در اثر یک تصادف.

They were lucky to escape the fight without serious injuries.

از اینکه بدون صدمه از جنگ فرار کردند خیلی خوشحال بودند.

There were only minor injuries in the crash.

تصادف تنها صدمات جزئی داشت.

  • Injure: (صدمه دیدن)

صدمه زدن به خود و دیگران از نظر جسمی به ویژه در تصادف.

He injured his finger when he was cutting the meat.

وقتی که در حال خرد کردن گوشت بود به انگشتش صدمه زد.

Nobody was killed in the accident, but two people were seriously injured.

هیچ کس در تصادف کشته نشد, تنها دو نفر به طور جدی مصدوم شدند.

  • Wound: (زخم)

آسیب به بخشی از بدن به ویژه زمانی که حفره ای در پوست ایجاد می شود.

He died from the wounds that he had received in the crash.

به دلیل زخم هایی که در تصادف برداشت جانش را از دست داد.

He was taken to hospital although his wounds didn’t seem too serious.

با وجود اینکه زخم هایش خیلی جدی نبودند اما باز هم به بیمارستان منتقل شد.

  • Cut(بریدگی):

زخمی که در اثر اجسام تیز ایجاد می شود.

He had such a deep cut on his arm that he was taken to hospital.

آنقدر بریدگی او عمیق بود که به بیمارستان منتقل شد.

The victim had several cuts on his chest, still he survived.

قربانی با وجود بریدگی های متعدد روی سینه ی خود , از مرگ جان سالم به درد برد.

  • Bruise: (کبودی)

لکه یا نشانه ای آبی, قهوه ای یا بنفش که پس از افتادن شخص از ارتفاع یا ضربه روی پوست ظاهر می شود.

He was covered in bruises at the end of the football match.

بعد از بازی فوتبال کل بدن او به شدت کبود شده بود.

The man came to the surgery with a huge bruise over his eye.

مردی با یک کبودی بزرگ زیر چشم به مرکز جراحی مراجعه کرد.

  • Scratch: (خارش)

کشیدن ناخن دست روی محل خراش.

The cat continuously scratched itself behind the ear.

گربه پشت گوشش را بدون توقف خاراند.

She had a long scratch on her arm when she came out of the rose garden.

وقتی که او از باغ گلها بیرون آمد خراش بزرگی روی دستش داشت.

  • Infection:( عفونت)

بیماری که به دلیل باکتری یا ویروس ایجاد می شود , فرآیند ابتلا به یک بیماری.

Wash your hands carefully to decrease the risk of infection.

برای به حداقل رساندن خطر عفونت دستان خود را با دقت بشویید.

She almost died from blood infection.

نزدیک بود به دلیل ابتلا به عفونت های خونی بمیرد.

  • Inflammation: ( التهاب)

شرایطی که بخشی از بدن به دلیل عفونت یا جراحت قرمز,دردناک و متورم می شود.

My knee was twice the size of the other one due to the inflammation.

زانوی من به خاطر التهاب دوبرابر شده است.

You had better not eat fatty food so soon after your stomach inflammation

بهتر می بود بلافاصله بعد از التهاب معده ی خود غذای پرچرب نمی خوردی.

  • Symptoms: (علائم)

تغییر در بدن یا ذهن که نشان می دهد شما سالم نمی باشید.

You don’t necessarily need a doctor with symptoms like a headache or sore throat.

لازم نیست باری علائمی مانند سردرد و گلو درد به پزشک مراجعه کنید.

Depression can cause physical symptoms, too.

افسردگی موجب بروز علائم جسمی نیز می شود.

  • Temperature: ( تب)

سنجش میزان دمای بدن شما.

have a temperature – when your temperature is higher than normal due to illness

تب داشتن: وقتی که دمای بدن شما به دلیل بیماری از حد طبیعی بالاتر میرود.

I feel so weak, I think I have a temperature.

خیلی حالم بد است فکر می کنم تب دارم.

She had such a high temperature that she was immediately taken to hospital.

انقدر تبش شدید بود که به بیمارستان مراجعه کرد.

  • Fever: (تب)

یک وضعیت پزشکی که طی آن دمای بدن شخص مورد نظر از حد طبیعی بالاتر می رود , یک بیماری خاص با تب بالا.

Did you take aspirin to reduce the fever?

آیا برای پایین آوردن تب خود آسپرین خوردی؟

Our daughter has been diagnosed with scarlet fever.

یک دختر به مخملک مبتلا شده است.

  • Cold: (سرماخوردگی)

بیماری که بینی و گلوی شما را تحت تاثیر قرار می دهد و باعث عطسه یا سرفه نیز می شود.

I think I caught a cold on the ice rink yesterday.

فکر کنم دیروز در پیست اسکی سرما خوردم.

She can’t come to school, she’s in bed with a cold.

او نمی تواند به مدرسه بیاید چون سخت سرما خورده است.

  • Flue: (آنفولانزا)

نوعی سرما خوردگی بسیار شدید یا یک بیماری مسری همراه با تب , درد و بی حالی.

Please don’t visit us this week, the whole family has the flu.

لطفا این هفته به دیدن ما نیاید چون تمام اعضای خانواده ی ما آنفولانزا گرفته اند.

If you’re not careful enough and you don’t take antibiotics, you may even die from the flu

اگر هنگام ابتلا به آنفولانزا به اندازه ی کافی از خود مراقبت نکنید ممکن است جان خود را از دست بدهید.

  • Vomit: (استفراغ)

تخلیه ی محتویات معده از طریق دهان.

There must have been something wrong with the food as both children vomited shortly after the meal.

از آنجایی که هر دوی بچه ها بلافاصله بعد از خوردن غذا استفراغ کردند لابد غذا مشکلی دارد.

’m afraid I’m pregnant; I vomit after getting up every morning.

می ترسم باردار باشم چون هر روز صبح استفراغ میکنم.

  • Medicine: (دارو)

ماده ای که برای درمان بیماری ها می خورید یا می بلعید.

You look so pale. Haven’t you taken your medicine this morning?

رنگت پریده , امروز صبح داروهایت را نخورده ای؟

The doctor prescribed three kinds of medicine for me.

دکتر سه نوع دارو برای من تجویز کرد.

  • Antibiotics: (آنتی بیوتیک)

دارویی که باکتری ها را از بین می برد و موجب درمان عفونت می شود.

My mum’s throat infection went away after she started the antibiotics.

بعد از اینکه مادرم شروع به استفاده از آنتی بیوتیک کرد , عفونت گلویش برطرف شد.

Hot tea won’t be enough to cure your flu, I think you also need antibiotics.

برای درمان آنفولانزا تنها نوشیدن چای داغ کافی نیست, فکر میکنم به آنتی بیوتیک نیاز دارید.

  • Pain killer: (مسکن)

نوعی دارو که موجب تسکین ناراحتی ها یا دردهای ناشی از بیماری ها و زخم ها می شود.

I had such a horrible headache last night that I took two pain killers.

دیشب چنان درد وحشتناکی داشتم که دو عدد مسکن خوردم.

She says she doesn’t think it’s a good idea to take pain killers too often.

او معتقد است که مصرف زیاد آنتی بیوتیک مضر است.

  • Blood pressure: (فشار خون)

سرعت جریان خون در بدن.

Drink some coffee if you feel your blood pressure is too low

اگرفکر می کنید فشار خون شما کمی پایین است قهوه بنوشید.

High blood pressure increases the risk of having a heart attack.

فشار خون بالا خطر حمله ی قلبی را افزایش می دهد.

  • Pulse: (نبض)

تپش منظم خون هنگام جریان در بدن.

The doctor started the examination with taking my pulse and blood pressure.

پزشک معاینه را با گرفتن نبض و فشار خونم شروع کرد.

He has such a weak pulse that it’s hard to feel.

آنقدر نبض او ضعیف می زند که نمی توان آن را گرفت.

  • x-ray (عکس رادیولوژی)

عکس ازاستخوان و اندام های شخص.

They took x-rays of my knee to make sure it wasn’t broken.

پزشکان برای اطمینان از شکسته نشدن استخوان زانویم از من عکس گرفتند.

The doctor says that the x-ray has proved his suspicion of cancer, but I don’t believe him.

پزشکان معتقدند که پرتو ایکس خطر ابتلا به سرطان را افزایش می دهد اما من مخالفم.

  • Patient: (شخص بیمار)

شخصی که به بیمارستان و مراکز پزشکی مراجعه می کند.

The doctor examined the patient very carefully but he didn’t find any disorder.

پزشکان بیمار را با دقت معاینه کردند اما هیچ اختلالی پیدا نکردند.

There were so many patients in the doctor’s surgery that I didn’t wait and I went home.

انقدر تعداد بیماران مطب زیاد بود که مجبور شدم به خانه برگردم.

  • Surgery: (مطب,جراحی)

جایی که یک پزشک یا دندان پزشک بیمار را معاینه می کند,جراحی.

I wanted to see a doctor but the surgery was closed.

می خواستم پزشک را ببینم اما مطب بسته بود.

I hope they can cure me with medicine and I don’t need undergo surgery.

امیدوارم پزشکان بتوانند مرا با دارو معالجه کنند و به جراحی نیاز پیدا نکنم.

  • Operation: (عمل جراحی)

بازکردن بخشی از بدن بیمار به منظور برداشتن یا درمان یک بخش.

The operation was successful but the patient died.

عمل موفقیت آمیز بود اما بیمار جان خود را از دست داد.

The doctor says I can hardly escape an operation.

پزشکان می گویند احتمال زیر عمل نرفتن من خیلی ضعیف است.

  • Operate on somebody : (عمل کسی)

بازکردن بخشی از بدن بیمار به منظور برداشتن یا درمان یک بخش.

He soon recovered after he was operated on for appendicitis.

او خیلی زود بعد از عمل آپاندیس بهبود پیدا کرد.

The doctor ordered to take my brother to hospital and they will operate on him tomorrow.

دکتر گفت برادرم را به بیمارستان منتقل کنیم تا او را عمل کنند.

  • Operating room: ( اتاق عمل)

بیمار در راه اتاق عمل جانش را از دست داد.

The patient died on the way to the operating theatre.

وقتی که او به اتاق عمل نگاه کرد مضطرب شد

. She felt nervous as she looked round the operating theatre.

  • Chemist’s : (داروخانه)

جایی که می توان از آنجا دارو تهیه کرد.

The doctor suggested to go to the chemist’s for the medicine straight from the surgery.

پزشک پیشنهاد کرد که برای داروی مورد نیاز به داوخانه بروم.

This syrup is also sold in the supermarket, so you don’t need to go to the chemist’s.

این شربت را می توان از فروشگاه نیز تهیه کرد , نیازی به مراجعه به داروخانه نیست.

  • Prescription: (نسخه)

برگه ای که حاوی نام داروهایی است که پزشک تجویز می کند.

Unfortunately, the doctor forgot to sign the prescription and so the chemist refused to give me the medicine.

متاسفانه پزشک فراموش کرد که زیر نسخه را امضا کند و داروخانه از تحویل داروها خودداری کرد.

Keep this prescription even though you don’t need the medicine now; you may need it later.

این نسخه را نگه دار شاید بعدا به آن نیاز پیدا کردی.

۲-اصطلاحات مربوط به بیماری ها:

اصطلاحات مربوط به بیماری

اصطلاحات مربوط به بیماری

  • feel ill, sick مریض بون
  • have a temperature تب داشتن
  • have a pain in your back, chest, waist, arm, shoulder درد در ناحیه ی کمر,سینه, پشت, دست و شانه
  • have a headache سردرد داشتن
  • feel weak بی حالی
  • feel dizzy سرگیجه داشتن
  • suffer from stomach cramps ورم معده
  • have a black eye زیر چشم کبود
  • have a swollen, sprained ankle, wrist, foot پا یا کمر رگ به رگ
  • have a lump غده داشتن
  • have a broken leg پای شکسته
  • have a fracture شکستگی داشتن
  • burn, cut a finger سوختن یا بریدن انگشت دست
  • sprain an ankle پیچ خوردن مچ پا
  • be allergic to antibiotics آلرژِی به آنتی بیوتیک
  • produce an allergic reaction واکنش آلرژیایی
  • come down with a cold سرما خوردن
  • be in bed with a cold سرماخوردگی
  • have a heart attack, stroke سکته یا حمله ی مغزی کردن
  • suffer from asthma, malnutrition, diabetes از آسم , سو تغذیه و دیابت رنج بردن
  • fight cancer, depression, addiction, alcoholism با سرطان/افسردگی, اعتیاد و الکل مبارزه کردن
  • (go to) see a doctor ملاقات پزشک
  • examine a patient معاینه ی بیمار
  • take, feel your pulse نبض گرفتن
  • take, measure your temperature دمای بدن را گرفتن
  • diagnose an illness, disease تشخیص بیماری
  • diagnose a condition, disorder تشخیص یک موقعیت یا اختلال
  • prescribe medicine تجویز دارو
  • make up a prescription نسخه پیچاندن
  • take someone to hospital کسی را به بیمارستان منتقل کردن
  • undergo an examination, operation آزمایش دادن/عمل کردن
  • dress a wound پانسمان زخم
  • a bandaged arm, leg دست و پای پانسمان شده
  • put on a plaster چسب زخم زدن
  • give an injection آمپول زدن
  • have a blood test آزمایش خون دادن
  • prevent the spread of disease جلوگیری از گسترش بیماری
  • enhance, build immunity to a disease تقویت و مقاوم شدن د ر برابر یک بیماری

۳-بیماری های رایج به زبان انگلیسی:

بیماری های رایج به زبان انگلیسی
بیماری های رایج به زبان انگلیسی

 

  • Flu آنفولانزا
  • coldسرماخوردگی
  • Diarrhea اسهال
  • Pneumonia ذات الریه
  • mumpsاوریون
  • measlesسرخک
  • Chickenpoxآبله مرغان
  • scarlet feverمخملک
  • tonsillitisالتهاب لوزه
  • bronchitisالتهاب ریه یا برونشیت
  • indigestionسو هاضمه
  • ulcer زخم معده
  • appendicitisآپاندیس
  • hepatitisهپاتیت
  • heart attackسکته ی قلبی
  • heart diseaseبیماری قلبی
  • strokeسکته
  • Arthritisورم مفاصل
  • asthmaآسم
  • lung cancerسرطان کبد
  • diabetesدیابت
  • amnesiaالزایمر
  • nervous breakdown زوال روانی

۴-ابزار وتجهیزات پزشکی:

ابزار و تجهیزات پزشکی
ابزار و تجهیزات پزشکی
  • pillقرص
  • tabletقرص
  • capsuleکپسول
  • syrupشربت
  • ointmentپماد
  • creamکرم
  • eye dropsقطره ی چشمی
  • Injectionسوزن تزریقاتی
  • Tranquilizer آرامش بخش
  • pain-killerمسکن
  • antisepticضد عفونی کننده
  • antifebrileتب بر
  • dressingپانسمان
  • Bandageبستن زخم
  • Castگچ گیری
  • gauzeگاز
  • plasterچسب زخم
  • elastic tapeچسب نواری
  • thermometerدما سنج
  • stethoscope گوشی پزشکی
  • syringe, forceps, scissors, oxygen mask, vial, crutches, wheelchairسرنگ,پنس,قیچی, ماسک اکسیژن, آمپول,عصا و ویلچر

۵-فهرست پزشکان متخصصان:

فهرست پزشکان متخصصان
فهرست پزشکان متخصصان

Nurse: doctor’s assistant پرستار: دستیار پزشک
Allergist:
treats food and environmental allergies پزشک متخصص آلرژی: آلرژی های غذایی و محیطی را درمان می کند.
Anaesthesiologist: provides pain prevention during surgeryپزشک متخصص هوشبری: جلوگیری از احساس درد حین جراحی.
Cardiologist: heart specialist متخصص قلب.
Dentist: tooth specialistدندانپزشک: متخصص دندان
Dermatologist: skin specialistمتخصص پوست
Gynecologist: specializes in women’s needمتخصص زنان: متخصص در بیماری های زنان
Midwife: helps women deliver babiesماما: در به دنیا آمدن نوزادان به زنان کمک می کند
Neurologist: brain specialistمتخصص مغز و اعصاب
Oncologist: tumour specialistمتخصص تومور
Ophthalmologist: deals with eye diseasesچشم پزشک:با بیماری های چشمی سر و کار دارد
Pediatrician: treats babies and childrenپزشک اطفال: کودکان و نوزادان را درمان می کند
Physical therapist: specializes in the body’s movementمتخصص فیزیوتراپی: تخصص در حرکات بدنی
Psychiatrist: mental health specialistروان پزشک: متخصص سلامت روانی
Radiologist: specializes in imaging tests (x-ray, etc.)متخصص رادیولوژی: متخصص در عکس های پرتو ایکس

۶-چگونه با یک پزشک صحبت کنیم؟

چگونه با یک پزشک صحبت کنیم؟

چگونه با یک پزشک صحبت کنیم؟

  • I think you should see a doctor. فکر میکنم بهتر است به دکتر بروی
  • You look very pale. Shall I call the ambulance?رنگت خیلی پریده است به امبولانس زنگ بزنم؟
  • I’m ill. I don’t feel well. I need a doctor. I must see a doctor. مریضم. حالم خوب نیست باید دکتر بروم
  • Doctor Bulb’s surgery hours are from 9 to 12 every morning. ساعات کاری مطب دکتر بالب هر روزه از ۹تا ۱۲ صبح باشد
  • Where do I find the GP’s office? (general practitioner – a doctor who is trained in کجا میتوانم مطب پزشک عمومی پیدا کنیم (دکتر عمومی دکتری است که برای تشخیص بیماری های عمومی است)general medicine working in the local community)
  • What are the consulting hours of the ENT (ear, nose and throat) specialist? ساعات کاری متخصص گوش وحلق بینی چه زمانی است ؟
  • Do I have to make an appointment? میتوانم یک نوبت بگیرم؟

۷-سوالات و پاسخ های رایج پزشک و بیمار:

سوالات و پاسخ های رایج پزشک و بیمار
سوالات و پاسخ های رایج پزشک و بیمار
  • What’s the matter? Where’s the pain? What do you complain of?کجات درد میکنه؟ار چه چیزی ناراحتی؟
  • Have you taken your temperature? دمای بدنت را گرفته ای ؟
  • For how long have you been feeling ill? چند وقته مریض هستی؟
  • Take your clothes off. I’ll examine you. Let me take your pulse, please. لباسهایت را در بیار تامعاینه ات کنم لطفا اجازه بده نبضت را بگیرم .
  • I’ll measure your blood pressure. فشار خونت را میگیرم
  • Your blood pressure is rather high. Your blood pressure is too low. فشار خون شما کمی بالاست فشار خون شما کمی پایین است
  • Let me sound your back. Take a deep breath. I’ll check your lungs. اجازه بدهید گوشی را پشت قفسه سینه شما قرار دهم .نفس عمیق بکش تا ریه هایت را چک کنم
  • Can I have a look? Where does it hurt? می توانم نگاهی بیاندازم؟کجا درد دارد ؟
  • Does it hurt here? Breath out slowly. ؟ایا اینجا درد میکند آرام نفس بکش
  • Show me your tongue. Poke out your tongue. زبانت رانشان بده زبانت را بیرون بیاور
  • Have you got any other symptoms? علائم دیگری هم داری؟
  • What infectious diseases have you had? چه بیماری عفونی قبلا داشته ای ؟
  • What have you eaten/drunk? چه چیزی خورده ای ؟
  • Have you been injured? ایا صدمه دیده ای
  • Don’t worry. There’s no serious problem. نگران نباش مشکل جدی نیست
  • I don’t think it’s too serious. فکر نمی کنم جدی باشد
  • You’ve got to be vaccinated against tetanus. باید واکسن کزاز بزنی
  • You must stay in bed and take this medicine three times a day, after meals. باید استراحت کنی واین دارو را روزی ۳بار بعد از غذا بخوری
  • I’ll dress the wound and put a plaster on your arm. من زخمت را پانسمان میکنم و چسب زخم روی ان میگذارم
  • You must follow a diet, you need to rest and you shouldn’t worry. باید رژیم غذایی را رعایت کنی ,استراحت کنی ونگران نباشی
  • Your test results have come in. The blood test came back negative. جواب ازمایش شما حاضر است ازمایش خون منفی است
  • The biopsy shows a tumour. نتایج تیکه برداری وجود یک تومور را نشان میدهد
  • You should consult a specialist. باید با یک متخصص مشورت کنید
  • We’ll know more in a few days. تا چند روز اینده جواب مشخص میشود
  • It would be better if you went to hospital. بهتر بود به بیمارستان میرفتید
  • I think you’ll have to stay in hospital for a week. فکر میکنم باید به مدت یک هفته در بیمارستان بستری شوید
  • Hopefully, there won’t be any complications خوشبختانه هیچ ناراحتی وجود ندارد
  • I don’t think you need chemotherapy. فکر نمیکنم به شیمی درمانی نیاز داشته باشید
  • I’ll give you a prescription. Take this medicine three times a day / after meals / an hour before lunch. من به شما یک نسخه میدهم این دارورا روزی ۳بار در روز بعد از غذا یا یک ساعت قبل ناهار مصرف کنید
  • You’ll soon be well again. به زودی حالتان خوب میشود
  • Come back next week if you don’t feel better. اگر بهتر نشدید هفته ی بعد دوباره بیایید

 

 

۸-علایم بیمار:

علائم بیماری ها
علائم بیماری ها
  • I’ve got a high temperature. تب بالایی دارم
  • I feel really rough. I’m shattered/exhausted. احساس بی حالی, بی حوصلگی وخستگی دارم
  • Could you check my blood pressure? I’ve got high blood pressure. _ممکن است فشار خون من را بگیرید من فشار خون دارم
  • There’s a sharp pain here. I’ve got a pain in my limbs. درد شدیدی در این ناحیه دارم. دست وپایم درد میکند
  • I feel dizzy. I’ve got a kidney problem. I’ve lost weight. سرگیجه دارم مشکل کلیوی دارم وزن کم میکنم
  • I always feel bad after meals. I’ve got a stomach ache. همیشه بعد غذا خوردن احساس بدی دارم معده درد دارم
  • I’ve got a splitting headache. I often have nosebleeds. سردرد شدید دارم ومعمولا خون دماغ میشوم
  • I have diarrhea. I’ve lost my appetite. اسهال دارم واشتهایم را از دست داده ام
  • I’ve got circulation problems. I sweat all night. ._مشکل گردش خون دارم وهرشب عرق میکنم
  • My ears are buzzing. I’ve got an upset stomach. گوشهایم وزوز میکند. ناراحتی معده دارم
  • I’ve sprained my wrist/ankle. My hand/foot is badly swollen. مچ پا یم رگ به رگ شده دست وپام ورم کرده ._
  • I think I’ve pulled a muscle in my leg/arm. فکر میکنم ماهیچه دست و پایم کشیده شده
  • I’ve had scarlet fever, mumps, the measles. تب مخملک ,اوریون, سرخک دارم
  • Is it something serious? Is this a common problem at my age? ایا مشکل جدی است ؟ایا این بیماری در سن من طبیعی است
  • When will the tests results come in? Are you going to run more tests? کی نتیجه ی ازمایشات اماده میشود ؟ایا میخواید ازمایشات بیشتری برایم بنویسید؟_
  • Do I have to be operated on? Will I need surgery? ایا قرار است عمل کنم ؟_
  • How long do I have to stay in hospital? چه مدت باید در بیمارستان بستری باشم؟
  • I hope there won’t be any complications. امید وارم هیچ ناراحتی جدی نداشته باشم
  • Could you prescribe some medicine for me? ممکن است کمی دارو برایم تجویز کنید
  • How often should I take this medicine? به چه صورت باید دارو هایم را مصرف کنم ؟
  • Shall I come back next week if I don’t get better اگر بهتر نشدم ایا لازم است هفته ی بعد مجدد مراجعه کنم؟?

۹-در مطب دندان پزشکی:

لغات مربوط به دندانپزشکی
لغات مربوط به دندانپزشکی
  • I’ve got a pain in my back teeth and my gum is bleeding. دندان پیشین من درد دارد ولثه ام خونریزی دارد
  • I’ve lost a filling. My denture’s broken. پرکردگی دندانم خراب شده .دندان مصنوعی ام شکسته است
  • Does the tooth have to be extracted or can you replace the filling? ایا نیاز است دندانم را بکشم یا میشود ان را پر کرد؟

۱۰-در داروخانه:

لغات مربوط به داروخانه
لغات مربوط به داروخانه
  • Would you make up this prescription for me? ممکن است این نسخه را برای من اماده کنید ؟
  • Shake well before use. Not to be taken orally. قبل از مصرف به خوبی تکان دهید به صورت خوراکی مصرف شود
  • Can I get a packet of vitamin tablets? یک بسته قرص ویتامینه لطفا.

 

مترجم این مقاله:

سرکارخانم پگاه سعیدی وفا کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی

تابلو اعلان تخفیف پکیج شش ماهه ی آموزش زبان انگلیسی

85 درصد تخفیف بزرگترین پکیج آموزشی زبان انگلیسی
۸۵ درصد تخفیف بزرگترین پکیج آموزشی زبان انگلیسی
کانال تلگرام سرزمین زبان :
کانال تلگرام آموزش زبان انگلیسی
آموزش زبان انگلیسی در تلگرام

از ساعت تماس از ۱۰ صبح تا ۶ عصر

شماره های تماس با تیم مشاوره ای سرزمین زبان :

۰۹۱۲۱۰۳۵۷۹۷

۰۲۱۴۴۰۰۸۶۸۵

سرزمین زبان ، سرزمینی به وسعت ایران

ما در سرزمین زبان به یادگیری شما جهت می دهیم

موسسه فرهنگی و آموزشی سرزمین زبان مهرنو با شماره ثبت ٢٢۴۶۵

لطفا ما را از نظرات و پیشنهادات خود در رابطه با مطالب وبسایت سرزمین زبان مطلع کنید

منبع: لغات مراجعه به پزشک

نظر خود را بیان کنید