تمثیل یک خیانت
بهعنوان یک تمثیل، خیانت را میتوان نوعی عمل جراحی دانست که تمام قلمروهای زندگی فرد را به صورت کاملا ناگهانی و به یکباره تحت تاثیر منفی خود قرار می دهد. ریشه های اصلی خیانت همسر را باید در شرایط امید و آرزوهای زمان ازدواج از یک سو و مشکلات جاری در روند زندگی در طول سالهای اخیر زندگی مشترک جستجو نمود. افراد بسیار زیادی با این ایده ازدواج می کنند که بعد از ازدواج زندگی شان بهتر خواهد شد. فقط یک آدم احمق ممکن است وارد یک رابطه زناشویی شود و چنین انتظاری نداشته باشد.
اندازه و عمق ناکامی و دلخوری هنگام خیانت بستگی به این دارد که فرد از این زندگی مشترک چه چیزی می خواسته و چقدر فکر می کرده که دیگری باید صرفاً تلاش کند تا زندگی بهتری برای او بسازد. هرچه انتظارات فرد از رابطه مشترک بیشتر باشد و هر چقدر بیشتر احساس کند که برای داشتن یک زندگی معنادار و با نشاط باید فرد دیگری را به خودش و زندگیش اضافه کند برآورده شدن انتظارات بیشتر او را ناکام و مایوس می کند و زمینه را برای بروز پدیده ناخوشایند خیانت هموارتر می سازد.
هیجانات غالب بعد از تجربه خیانت همسر کدام است؟
افراد معمولاً بعد از خیانت و در این دوره خاص اغلب احساسات و عواطف گسترده و متناقضی را تجربه می کنند از جمله ناامیدی، ناکامی، دلخوری، انتقام جویی و مقابله به مثل در چنین شرایطی افراد نیاز دارند تا جهتگیری کاملاً جدیدی برای زندگی خود پیدا کنند. همچنین احتیاج دارند تا برای آرزوهایی که داشتند و انتظاراتی که همیشه در ذهنشان متصور بودند و حالا متوجه شدهاند که هرگز آن آرزوهای زیبا برآورده نخواهد شد سوگواری کنند. خیانت از جمله پدیدههای بسیار تلخ و دلخراشی است که در درجه اول به غرور، هویت فرد و احساس ارزشمندی او لطمه وارد می سازد. دائما این سوال از ذهن فرد عبور می کند که اشکال کار کجا بوده؟ و ترس های زیادی در مورد آینده به سراغش می آید.
مراحل بعد از تجربه خیانت
مراحلی که یک زوج در فرآیند خیانت و بعد از آن تجربه میکند بسیار شبیه مراحلی است که فردی عزیزی را از دست داده و در دوران داغدیدگی و سوگواری به سر میبرد. ابتدا واقعیت را انکار می کند و احساسی که پس از آن دارد این است که میخواهد خود را از تمام موقعیتهای ناخوشایند موجود جدا کند. سپس مرحله خشم است که او دیگری را برای وضعیت ناگوار خود سرزنش میکند . مرحله سوم مرحله چانه زنی است .در این مرحله فرد دفتر حساب و کتابها را نگه می دارد تا مطمئن شود همه چیز برابر و عادلانه تقسیم شده است. این مرحله اغلب به صورت گرفتن سرپرستی بچهها، تقسیم اموال و املاک خود را نشان می دهد. سپس وارد مرحله افسردگی می شود که در این مرحله تنفر از خود، سرزنش کردن خود و احساس شکست خوردگی خودنمایی می کند. در نهایت پس از همه این رخدادها فرد شروع میکند به پذیرش میکند. پذیرش خود، پذیرش وضعیت موجود، پذیرش نقش و سهم خود، در شرایط ایجاد و ادامه یافتن پدیده خیانت در بستر رابطه زناشویی.
از دل این مرحله است که امید به آنچه میتواند اتفاق سازنده باشد سر باز میکند. فرایند بازیابی خود بعد از تجربه تلخ خیانت این گونه است که چند قدم به جلو برمی دارید و ناگهان یک قدم به عقب بر می گردید. به خودتان فرصت لازم را بدهید. حقیقت این است که در دنیای واقعی شما نمی توانید طی چند هفته از یک آدم متاهل، وفادار با یک تنظیمات ذهنی مشخصی که سالیان سال را زیر یک سقف با همسر به ظاهر صادق خود سپری کرده اید به یک فرد مطلقه، مستقل تبدیل شوید. طی چند ماه هم نمی توانید به چنین جایگاهی برسید. این فرایند کاملاً زمانبر است. فرایند بازسازی خودتان نیاز به زمان، صبوری و آگاهی دارد.
سفر بازسازی شما مثل کوهنوردی خواهد بود
با شروع سفر بازسازی خودتان به سرعت می فهمید که واقعاً فرآیند بازسازی بعد از خیانت شبیه همان چیزی است که به عنوان کوهنوردی از آن یاد میکنیم. کوهنوردی تمثیلی به جا خواهد بود. چون بازسازی فرآیندی مهم و مثل صعود به قله فرایندی کند ، دشوار و طاقت فرسا به نظر می رسد و احتمالا متوجه خواهید شد که در این مسیر راههای فرعی زیادی وجود دارد. مثل کوره راههای کوهستان که باید آنها را دنبال کنید. چون مسیر مستقیمی برای صعود به قله وجود نخواهد داشت. احتمالاً گاهی عقب نشینی و گاهی راه های پر پیچ و خمی را تجربه خواهید کرد که شما را از جاده اصلی منحرف میکند. هر گام، درسهای زندگی ارزشمندی دارد که ارزشش را دارد روی آن کار کنید و برای آن وقت بگذارید. به خودتان فرصت و زمان بدهید تا دردتان را به خوبی درک کنید و ظرفیتتان را برای حرکت به جلو و گذار از این وضعیت افزایش دهید.
در روزهای اول بعد از متوجه شدن خیانت احتمالاً با میزان زیادی از خشم، افسردگی و تنهایی (تاریکی قبل از سپیده) دست و پنجه نرم می کنید. همان طور که پیش می روید تلاش می کنید تا بار سنگین مربوط به گذشته را از روی دوشتان بر زمین بگذارید. در عین این که یاد می گیرید ارزشمندی ها و توانمندی های شخصی خودتان را شناسایی کنید، می توانید یکبار دیگر ریسک کنید و اعتماد به دیگران را از سر بگیرید و در برابر ایجاد رابطه های جدید گشوده باشید. اگر به همین ترتیب بازسازی را ادامه دهید، یک زندگی معنادار و آزادانه در یک سطح و لول بسیار پخته تر از قبل از خیانت را خواهید یافت. احتمالاً در این فرآیند جاده پیش رویتان مسطح و هموار نخواهد بود، ولی در هر نقطه از مسیر حس و شهود شما همچنین یک تابلو راهنما می تواند شما را به سر منزل مقصود برساند. به شرط آنکه بعد از خیانت به دنبال مقصریابی نباشید و بتوانید از درسی که در مسیر زندگی علی رغم میل باطنی شما برایتان ایجاد شده نهایت استفاده را ببرید.
خیانت و برخورد همسران
همسران علی رغم اینکه هیجانات شدیدی را نسبت به یکدیگر نشان می دهند در تلاش اند تا اشکال مختلفی از ارتباط را نگه دارند، اما خیانت و احساس شکست و سرخوردگی آنها را نابود می کند. پرسش هایی درباره معنای خیانت از نظر هر کدام، از جمله عدم اطمینان نسبت به تعهد به یکدیگر زوج را برای درمان خیانت به سمت زوج درمانگر یا روانشناس سوق میدهد. واقعیت این است که وقتی همسران برای درمان می آیند در جستجوی راهی هستند که سر خود را بالا بگیرند و اجازه ندهند روابط شان آنها را در خود فرو برد و غرق در مسائل پنهانی ناخوشایند سازد. اما در حقیقت اینکه خیانت دلیلی است که همسرم برای حل بحران ناشی از آن به مشاوره مراجعه میکنند. اما درمانگران کمتر میتوانند آن شرایط بغرنج و بحرانی را مدیریت نمایند. برای اینکه درمانگر بتواند موفق به درک پیچیدگی موضوع خیانت شده باشد، آگاهی نسبت به برخی از پویش های اساسی موضوع اعم از شیوع خیانت، مشکل مربوط به درمان، فراوانی و اثر پذیری زوج درمانی ضروری است.
بررسی شاخص های زمینه ساز خیانت
از دیگر شاخص های شیوع خیانت، نگرش زوجین نسبت به این موضوع است در نمونه های بزرگ زوج های غیر همجنس گرا، مخالف خیانت اند. اما یافته ها هنگامی که از شاخص هایی مانند فرهنگ، جنسیت، رفتار و درگیری های گذشته حاصل شود تا حدودی نقش کمرنگ تری به خود می گیرد. با بررسی های گروه های بزرگ به این نتیجه رسیدند که نگرش نسبت به خیانت دستخوش تغییرات زیادی شده به طوری که نسل جوان نسبت به نسل های گذشته بردباری بیشتری نسبت به این موضوع از خود نشان می دهند. پژوهشگران دریافتند افرادی که خیانت می کنند نگرش سهل انگارانه تری نسبت به این مسئله دارند. دیگر شاخص رایج اغلب وقوع خیانت را تسهیل میکند رضایت در رابطه اولیه است. آیا رابطه بین نارضایتی و روابط خارج زناشویی وجود دارد؟
آیا این امر بین دو جنس متفاوت است؟
در پژوهشی که صورت گرفته نشان داده شده مردان و زنان که درگیر رابطه بودند، سطوح مختلفی از نارضایتی در ازدواج شان وجود داشته است. افرادی که قبلا خیانت کرده اند، بیثبات در زندگی زناشویی، عدم صداقت، مشاجره در مورد اعتماد و خود شیفتگی بیشتری از خود نشان دادهاند و زمان کمتری را با همسرشان سپری کرده اند. از طرفی بی ثباتی در رابطه، پیشگویی مهمی از خیانت محسوب می شود و اینکه خیانت با رضایت زناشویی بعد از رابطه، رابطه عکس دارد. خبر خوب آن که متغیر هایی همچون اعتماد و رضایت زناشویی سپرهای حمایتی رابطه زوجین محسوب می شوند و زوج درمانگر می تواند در این حوزه با درک پیچیدگی های عاطفی، روانی و جسمی موثر واقع شود. خیانت های جنسی زمانی اتفاق می افتند که نیاز های جنسی و یا صمیمیت در روابط یک یا هر دو زوج راضی کننده نباشد و موانع پیش راه خیانت ضعیف یا وجود نداشته باشد. تشویق برای داشتن روابط خارج زناشویی با یک شریک جدید بی تردید از این قاعده مستثنا نیست.
منبع: دکتر ترانه موذنی