پزشک عمومی
این مقاله تایید شده است اما تنها جنبه اطلاع رسانی دارد.

چگونه سلامت روان خوبی داشته باشیم؟

۸ روش ساده برای داشتن سلامت روانی

چگونه سلامت روانی داشته باشیم

همه ما تلاش می ‌کنیم که به لحاظ روحی و روانی سالم باشیم، مهم نیست که چه کسی هستیم یا در کجا زندگی می ‌کنیم، همه ما می‌ خواهیم خوشحال باشیم. همه ما می‌خواهیم بدانیم که چه هدفی داریم و چطور می‌ توانیم این مسیر را کنترل کنیم. ما خودمان را با دیگران مقایسه می ‌کنیم، اما چیزی که مهم است این است که باید یاد بگیریم که چگونه به سادگی خودمان باشیم.

سلامت روانی به این که خوشبخت هستید یا نه، پیشرفت می کنید یا نه و سایر مسائل از این دست بستگی ندارد. داشتن برخی افکار و احساسات منفی، طبیعی و بخشی از انسان بودن است. چیزی که به عنوان داشتن سلامت روانی مطرح می شود، داشتن مهارت ها و راهبردهای مقابله ای سالم در هنگام مواجهه با مشکل است و ربطی به قوی و ضعیف بودن کسی ندارد.

طبق اظهارات NAMI (سازمان ملی بیماری های ذهنی)، سالانه از هر ۵ بزرگ ‌سال آمریکایی یک نفر بیماری روانی را تجربه می‌ کند.

فردی که از نظر روانی سالم باشد، با شرایط سازگار می شود، در اوقات دشوار یاد می گیرد چگونه به دیگران تکیه دهد یا در صورت لزوم کمک بخواهد، خود را می پذیرد، انعطاف پذیر است و برای هر کاری نیز آماده است. فردی که از سلامت روان برخوردار است زندگی متعادلی دارد و می داند که اولویت بندی کارهایش به چه صورت است. عزت نفس این شخص بالاست، قادر به برقراری نیازهای خود هست، ارزش خود را می داند و برای رسیدن به هدفش سفت و سخت ایستاده و تلاش می کند.

سالم بودن روان بدان معناست که در شرایط بحرانی می دانید باید چه کنید، به چه کسی تکیه کنید و یا چگونه با این بحران مقابله کنید.

هیچ فردی از لحاظ ذهنی ۱۰۰ درصد سالم و کامل نیست. از حرف زدن در مورد احساسات تان نترسید و با هرکسی که به او اعتماد دارید، مانند عضوی از خانواده و یا دوستان تان و یا یک مشاور مورد اطمینان در این مورد صحبت کنید. به این صورت شما می توانید کارها را به گونه ای پردازش کنید که از مهارت های مقابله ای سالم استفاده کنید.

زمانی که از بازگو کردن احساسات تان خودداری کنید و آن را با دیگران در میان نگذارید، ممکن است مشکلات تان رفته رفته روی هم جمع شده و ناگهان مانند یک بمب منفجر شوید. علائم سلامت روانی ضعیف از بسیاری جهات فاجعه بار است.

انواع اختلال شناختی رایج به شرح زیر است:

  • تفکر دو قطبی ( polarized thinking )
  • تعمیم افراطی (overgeneralization)
  • زود قضاوت کردن
  • فاجعه پنداری (catastrophizing)
  • شخصی سازی (Personalization)
  • سرزنش و مذمت
  • استدلال عاطفی
  • همیشه درست بودن
  • برچسب زدن و تعمیم دادن کلی

به عنوان مثال زود قضاوت کردن، می تواند به این معنی باشد که شما در مورد موضوعی که هنوز اتفاق نیفتاده و یا چیزی که اطلاعی در موردش ندارید، عجولانه فکر می کنید. به همین ترتیب، فاجعه پنداری یعنی فکر کردن به بدترین سناریوهای ممکن.

آنچه در بین تمام موارد بالا مشترک است، این است که سطحی از تفکر تحریف شده وجود دارد که می تواند ارزیابی و تصحیح شود تا شما از نظر روحی سالم تر باشید. به طور معمول شما در این شرایط خودتان و ابزاری که در دست دارید را دست کم می گیرید و یک نگاه منفی و نادرست در مورد نتیجه کارها و اتفاقات دارید.

بنابراین، حالااین سوال مطرح می شود که چگونه می توان از نظر روحی و روانی سالم بود؟ در این مطلب به بررسی ۸ روش ساده برای رسیدن به سلامت روان می پردازیم، با ما همراه باشید.


  1. درمان شناختی رفتاری (Cognitive behavioral therapy)

نحوه رسیدن به سلامت روان، با درمان شناختی رفتاری یا برای مثال ضبط افکار خود شروع می شود.

در این روش شرایطی که اتفاق ‌افتاده را توصیف می کنید، سپس احساسات تان در این مورد را ارزیابی کرده، شرایط جسمی خودتان را یادداشت می کنید، بعد افکار/ تصاویر غیر مفید را ضبط می کنید، سپس افکار جایگزین یا واقع بینانه را لیست کرده و در نهایت برای شما راه حل هایی ارائه می شود. در پایان، دوباره احساسات خود را ارزیابی می کنید.

چنین ابزاری مؤثر است، زیرا به جای ماندن و دست و پا زدن در شرایطی نامناسب، شما را مجبور به متوقف کردن و تجزیه و تحلیل یک تفکر می کند. این ما را از فاجعه پنداری و تفکر در بدترین شرایط باز می دارد.


  1. برنامه حفظ سلامت روان

ابزار دیگری که برنامه نگهداری سلامت روانی نامیده می‌ شود، کمک می کند تا محرک ها و علائم هشدار دهنده برای کاهش سلامت روان را شناسایی کنید. مراقبت از خود و راهبردهای مقابله ای به شما کمک می کند تا هنگام وقوع شرایط نامناسب، یک برنامه داشته باشید. این یک ابزار خوب برای تمرین است زیرا به شما کمک می‌ کند کنترل استراتژی ‌های مقابله سلامت روانی خود را به دست بگیرید.

زمانی که یک برنامه داشته باشید، احتمال بیشتری وجود دارد که برای کمک به وضعیت ذهنی خود اقدام کنید. هم چنین این برنامه چیزی است که شما می ‌توانید با یک مشاور برای دفاع از خود به اشتراک بگذارید و درخواست کمک کنید. شما می ‌توانید این برنامه را در هر زمان به روز رسانی کنید و رشد خود را مشاهده کنید.


  1. غربالگری سلامت روان

ابزارهای غربالگری رایگان زیادی برای موضوع سلامت روان در دسترس است. با کمک تست های روانشناسی می توانید انواع اختلالات اضطرابی، افسردگی و… را در وجود خود بررسی کنید. ارزیابی روانشناسی آنلاین روش دیگری برای نمایش مشکلات سلامت روان به صورت رایگان است.


  1. استفاده از اپلیکیشن های موجود

شما می توانید از برنامه های لیست Mindwise که می تواند به شما در مدیریت سلامت روانی کمک کند، استفاده کنید. یک برنامه را دانلود کرده و آن را امتحان کنید! برخی از این اپلیکیشن ها شامل برنامه هایی برای “کاهش استرس، مدیریت یک اختلال خلقی یا بهبود خلق و خو” هستند. ابزارهای زیادی در اینترنت وجود دارد که به شما کمک می کند در هنگام بروز مشکل، آرام باشید. برای این کار کافیست در موتور جستجو کلمه هایی نظیر “مدیتیشن” را تایپ کنید تا در کسری از ثانیه چندین مطلب در این مورد را به شما پیشنهاد دهد. این راهی خوب برای یادآوری یک نکته به خودتان است و آن این است: “شما قدرت اینکه به خودتان کمک کنید را دارید.”


  1. پیدا کردن یک درمانگر یا مشاور

برخی از افراد این ذهنیت اشتباه را دارند که فکر می کنند مشورت گرفتن از یک درمانگر به منزله ضعف یا ناتوانی است. اما این یک باور نادرست است. کمک گرفتن از فردی حرفه‌ ای در این حیطه، به این معنا نیست که شما لزوما یک بیماری ذهنی یا روانی دارید. گاهی اوقات همه ما نیاز به کسی داریم که به ما کمک کند تا زندگی را هدایت کنیم. از آنجایی که وقتی زندگی را با کمک یک مربی هدایت می کنید، می توانید نقص در تفکر خود را تشخیص دهید، این یک روش موثر برای دیدن خطاها و اشتباهات فکری شماست.


  1. متوقف کردن ننگ یا بدنامی

معمولا مسائل سلامت روان چیزی است که به عنوان یک ننگ شناخته می شوند. اگر از این موضوع رنج می برید، در مورد آن صحبت کنید. حرف زدن در این مورد باعث کاهش این رنج خواهد شد.

اغلب ما ترس از قضاوت دیگران را تجربه می ‌کنیم. اما با داشتن داستان و سفر سلامت ذهنی تان می ‌توانید آن ترس را ریشه‌ کن کنید. اگر کسی نمی تواند مسیر زندگی شما را بپذیرد، این مشکل دیگران است؛ نه مشکل شما. هنگامی که به این تفکر رسیدید، می ‌توانید خود را از نیاز به کنترل واکنش دیگران نسبت به خودتان رها کنید.

به جای مخفی کردن داستان زندگی یا مبارزات خود، کسی باشید که همه جوره به کاری که می کند ایمان دارد. به جای اینکه قربانی بمانید، به کسی تبدیل شوید که رنج ها، ارزش ها و زخم هایش را می داند و برای بهبود شرایط تلاش می کند. در این صورت موفق خواهید شد.

وقتی این نگرش ننگ و بدنامی نسبت به مسائل سلامت ذهنی را کنار بگذارید، به راحتی می توانید خودِ واقعی تان را بپذیرید. این روشی است که شما بر روی داستان سلامت ذهنی خود غلبه می ‌کنید. سالم بودن ذهنی به معنای حفظ ظاهر نیست، سلامت روانی یعنی خودتان را می پذیرید و می دانید که در شرایط بحرانی و دشوار تنها نیستید.


  1. کمک کردن به دیگران

زمانی که کمک درست را دریافت می ‌کنید و در سطح درستی از اعتماد قرار دارید، می توانید به راحتی به دیگران نیز کمک کنید.

افراد نیاز دارند که بدانند ارزشمند هستند و دیگران برایشان ارزش قائل می شوند. وقتی به شخص دیگری چه از طریق دوستی، چه کار داوطلبانه و چه موارد دیگر کمک می کنید، نشان می دهید که برای آن شخص ارزش قائل هستید. همچنین این باعث می ‌شود که شما هم احساس خوبی داشته باشید. یک مورد که باید مراقب آن باشید، هم وابستگی یا بروز رفتارهای منفعل و بیش از اندازه خدمتکارانه است. افراط در کمک به دیگران نیز می توانند مضر باشد و آنطور که باید نتایج ثمربخش به همراه نداشته باشد.

وقتی ابزاری برای سالم بودن روانی را کشف کردید ، آن را بپذیرید. به این ترتیب خواهید توانست با پتانسیل درونی تان رشد کرده و به موفقیت های زیادی برسید. از درد و رنج درونتان به عنوان هدف استفاده کنید. از رنجی که می برید به عنوان انگیزه برای رسیدن به خواسته هایتان استفاده کنید، در این مسیر خواهید توانست مفید عمل کرده و به دیگران نیز کمک کنید.


  1. فرایند کامل نشده را بپذیرید

زمانی که تشخیص بدهید که این روند بی عیب نیست، احتمال بیشتری وجود دارد که نقایص خود را ببخشید و به مقابله با آن ها بپردازید. در نهایت این شما هستید که تصمیم می گیرید که واکنش ها، نگرش و ذهنیت خود را تعیین کنید.

وقتی که بدانید می خواهید چه کسی باشید، بهتر می توانید امور زندگی را مدیریت کنید. داشتن اهداف، برنامه ریزی، اولویت های موجود به همان اندازه مهم است که یادگیری تنظیم احساسات مهم است. تنظیم احساسات به شما کمک می کند که مقابله با تحریفات شناختی که همه ما از آن رنج می بریم، را شروع کنید. شما هر از گاهی احساسات منفی را تجربه خواهید کرد و یادگیری چگونگی کنار آمدن با آنها یک فرایند مادام العمر است. هیچ روش کمکی نمی تواند شما را به چیزی که می خواهید باشید برساند، این ابزار فقط شما را به سمت رسیدن به این هدف راهنمایی می کنند. تصمیم گیری بر عهده شماست.

اوضاع گاهی اوقات می تواند از کنترل ما خارج شود، اما اگر منابع، سیستم پشتیبانی، کمک حرفه ای برای پرداختن به آن، سازگاری، روابط سالم و هدف داشته باشیم، می توانیم حتی در شرایط بحرانی نیز کنترل اوضاع را به دست گیریم.

هیچکس کامل نیست و داشتن عیب هایی در وجود هر شخص یک موضوع عادی است، درست است که باید با خودمان و دیگران صادق باشیم، مهم این است که شما در اینجا متوقف نمی شوید. آنچه انجام می دهید به شما بستگی دارد، اما ابزارهایی در خارج وجود دارد که به شما کمک می کند تا سرنوشت خود را شکل دهید.


و اما سخن پایانی…

سلامت ذهنی به معنای این نیست که شما از همه جهات کامل هستید و پاسخ هر چیزی را می دانید، بلکه این بدان معناست که شما می دانید چه کسی هستید و از زندگی چه می خواهید. همه ما به مراقبت های سلامت روان نیاز داریم و این چیزی است که نمی توان آن را نادیده گرفت.

نظر خود را بیان کنید